ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
مرحله سوم اردوی تیم ملی کاراته بزرگسالان از فردا در تهران آغاز می شود
با کمال تعجب
با گذشت چند روز از خبر زلرله آذزبایجان هیچ ابراز همدردی و پیامی از جانب فدراسیون کاراته منتشر نشده است
و خبر ی بدین شرح امروز از طرف سایت فدراسیون کاراته منتشر شده است
(همگام و همراه با سایر اقشار جامعه؛
جامعه کاراته در راهپیمایی روز قدس حضوری فعال خواهد داشت
جامعه کاراته در آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان در حمایت از ملت مظلوم فلسطین در راهپیمایی روز قدس حضوری فعال خواهد داشت.)
آیا بهتر نبود قبل از حمایت از ملت مظلوم فلسطین در چند خطی به ابراز همدردی از مردم آذربایجانی خود که متحمل غم از دست دادن عزیزان و خانه و کاشانه خود شده اند می پرداختند
این در حالی است که آذربایجان همواره شاهد افتخار آفرینی های فرزندان خود در رشته کاراته بوده است و جامعه کاراته خود را مدیون خاک پاکش میداند
این وبلاگ به جهت همدردی با هموطنان آذری
خود تا دوشنبه 30-5-91 بروز رسانی نمیشود
وقتی زمین لرزید تو خانه بودم در گیر دنیای کودکی خودم مشغول بازی
بابام تو خانه نبود من و مادرم تو خونه بودیم
یک لحضه دیدم دنیای با من به بازی نشسته
تا به حال تو روستا مون چرخ و فلک نداشتیم
چه لحظه ای بود گفتم خدا مارو دوست داره همه چی تکان خورد احساس کردم سوار چرخ و فلک شدم
اما خیلی کوتاه بود و قتی مادرم فریاد کشید فهمیدم این چرخ و فلک تو بازی با کسی شوخی نداره مادرم زود اومد منو بغل کرد من دوست داشتم بازی کنم
وقتی محکم تو بغل مادرم بودم احساس کردم تو قلب مادرم همچی تند تند میزنه
نمیدونم تو قلبش چه خبر بود اما داشت به سمت بیرون میدوید تا نزدیک در رسیدیم
مادرم فهمید که دیگه دیر شده منو تو آغوش خودش گرفت و یه گوشه نشست
من هیچی رو ندیدم فقط بوی خاک بود و صدای چوب های ترک خورده سقف که میشکست و میوفتاد مادرم هم ناله کرد اما زود ناله هاش خاموش شد من میخواستم نفس بکشم اما فقط هوای نفس مادرم بود که بهم میخورد که اونم کم کم داشت تموم مشد
همچی ساکت شد همجا تاریک تاریک
چیزی نمیدیم
دیگه نفهمیدیم چی شد... خوابیدم...
تو خواب مادرم همش باهام حرف میزد میگفت نخواب کوروش
خودش خوابیده بود به من میگفت نخواب
انقدر حرف زد تا من خواب از سرم پرید دیدم سرو صدا میاد
صدای پدرم بود گریه میکرد داد میزد
خدای چی شده بود نکنه واسه پدرم اتفاقی افتاده
دلم شور میزد
تو تاریکی که چیزی معلوم نبود
یه سوراخ کوچیک یه نوری پیدا شد
اون نور همش داشت بزرگتر میشد یه دفعه نور خورشید رو دیدم
حتما نور لامپ بوده
ما که تو خونمون خورشید نداشتیم
پدرم با بچه محل ها اومدن سراغ ما خاک ها رو کنار زدن مادر رو از رو من برداشتن
من مادرم رو دیدم که رو زمین بود خوابیده بود پدرم منو بغل کرد همش گریه میکردوقتی سرم رو بلند کردم دیدم خونمون نیست
خدایا اینجا کجاست از اون خونه فقط یه در مونده یود....
آذربایجان همیشه پا برجا میمونه
ما رو تو غم خودتون شریک بدونید
مهندس مهدی بابایی
همراه بنیاد کودک به یاری هموطنان زلزله زده بشتابیم
به اطلاع میرسانیم با توجه به وقوع زلزله دلخراش دراستانهای شمال غرب کشور و بدنبال داشتن خسارات جانی و مالی قابل توجه به هموطنان عزیزمان در این استانها، بنیادکودک برخود لازم میداند با توجه به رسالت خود ، به یاری این عزیزان بشتابد. با توجه به اینکه بنیاد در استانهای آذربایجان شرقی ، غربی و اردبیل دارای دفتر نمایندگی فعال میباشد، آمادگی خود را برای دریافت کمک های همیاران گرامی اعلام میدارد.
شماره حساب زیر جهت واریز کمک به هموطنان زلزله زده درنظر گرفته شده است :
شماره حساب 0101017524000 بانک ملی بنام موسسه خیریه رفاه کودک
شماره شبا IR750170000000101017524000
پرداخت کارت به کارت از طریق دستگاههای خودپرداز (ATM) شماره کارت 6037991077711830
شماره حساب 0200959239001بانک پارسیان
شماره شبا 030540105581020959239001
خواهشمندیم پس ازپرداخت کارت به کارت حتما با واحد حسابداری موسسه تماس گرفته و شماره کارت خود را اعلام فرمایید.
*امکان پرداخت آنلاین کمک های شما عزیزان از طریق لینک زیر فراهم شده است:
پرداخت آنلاین کمک های نقدی به زلزله زدگان
ضمنا آخرین اخبار مربوط به روند کمک رسانی بنیادکودک به زلزله زدگان را می توانید در قسمت اخبار و رویدادهای سایت مشاهده فرمایید.
پیشاپیش از همراهیتان سپاسگزاریم
http://childf.com/News/Zelzele.htm
تیم کاراته سبک شیتوریو jks قهرمان مسابقات جهانی سریلانکا شد
تیم منتخب کاراته سبک jks ایران در نخستین دوره مسابقات جهانی این سبک که در کشور سریلانکا برگزار گردید موفق به کسب مقام قهرمانی شد.