کیهون کینـِستیتـِک "احساس و لمس حرکت بدن"
تنش عضله، وضعیت بدن، کشش و سایر احساسات فیزیکی تجربه شده در طی تمرین کاراته "kinesthetic" که تلفیقی است از دو کلمه "kin" به معنای حرکت و"esthetic" به معنای قدردانی است، نامیده میشود. در تمامی اقشار مردم "kinesthetic" به حد اعلای خود میرسد که نمیتوان آن را بوسیله دیگر هنرها یا مسلماً در عموم مردم جستجو کرد.
تمام کسانی که درگیر کاراته هستند، حتی مبتدیان مقداری از ارزش فوقالذکر مربوط به "kinesthetic" در کاراته را کسب میکنند. اگر چنین نبود آنها نمیتوانستند در مسیر یادآوری ذهنی ترکیبات تکنیکهای کاراته در توالیهای کوتاه پیشرفت نمایند. ابتدا ذهن الگوهای حرکتی کیهون را حفظ میکند(به حافظه میسپارد) و در مدت بسیار کوتاهی بدن حس میکند که کیهون را بدرستی انجام میدهد. این حس ادراکی از حرکت "kinesthetic" آغاز هنر در زمانی است که بدن کاراته را لمس نموده و فقط به حفظ نمودن چند تکنیک و یا فن اکتفا نکرده است.
انتقال انرژی از ذهنیت به "kinesthetic حس ادراکی از حرکت"
با توسعه کینستِتیک، ذهن یک هنرآموز کاراته برای انجام حرکات ترکیبی با توالیهای طولانیتر آزاد میگردد. اگر کیهون پایه و رن ذوکو ایدو کیهون (تکنیکهای پایه ترکیبی) ملکه ذهن نشود باعث عقبماندگی و عدم توجه و تمرکز کاراتهکا در فرصتهای بدست آمده در میدان مبارزه خواهد گردید. این تکنیکها پیچیدهتر از آنند که بخواهیم وظیفه بخصوصی برایشان تعریف کنیم، تا اینکه یک کاراتهکا بر اساس تجارب کسب کرده خود آنها را منسجم و هماهنگ سازد. این تکنیکها باید حس شوند تا مفید واقع شده و بدینوسیله ذهن کاراتهکا را آزاد نمایند تا باعث بالا رفتن قدرت تاکتیکی رزمی و استراتژی گردند.
کیهون بطور نسبی به دو دسته "static" (ایستا) و "dynamic" (پویا) تقسیمبندی میشود. کیهونهای ایستا دارای هیچ حرکتی نبوده و موقعیتهایی نظیر ایستادنها را دارند، در حالیکه کیهونهای پویا دارای حرکت میباشند نظیر یک دفاع یا یک ضربه دست و یا پا. احساس هر یک از این گروه ها متفاوت است.
از طریق توسعه احساس در کیهون یعنی فرایندی که "کیموچی" یا احساس خوانده میشود، کاراتهکا ذهن خود را برای غایت نبرد آزاد کرده و آنچنان به آزاد کردن ذهن میپردازد که میتواند تاکتیکهای اغواکننده عالی و استراتژیهای موثری را به اجرا در آورد. کاراتهکایی که احساس کینستـِتیک در کیهون را در خود پرورش داده و به درجات بالای پویایی حرکت بدنی رسیده (البته ناخودآگاه) بطور مصمم و با چالاکی حرکت مینماید. با توسعه حجم و عمق حرکات پیچیده و فشرده کیهون، کاراتهکا حداقل چند شانس بیشتر برای حفظ یک صحنه مبارزه منسجم در مقابل خود پیدا میکند، حتی اگر این صحنه مبارزه در مقابل چند نفر و یا در مقابل افراد و حریفان مسلح باشد.
رن ذوکو ایدو کیهون (تکنیکهای پایه ترکیبی)
تکنیکهای ترکیبی همچنانکه طولانیتر میگردد، میتواند طول یک کاتا را پیدا کنند. اگر چه این تکنیکها در داخل کاتا مداخله نکرده و با آن آمیخته نمیشوند. تفاوت بین این دو بسیار عمیق است. تکنیکهای پایه ترکیبی و کیهون، ریشههای بخش گویا و گیرای حرکات فیزیکی هستند، حال آنکه کاتا نتیجهای از کلیات در هنر است. اجازه دهید این موضوع را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. کاتا هنر است. بعنوان یک هنر، کاتا احساس مدار میباشد یعنی باید حس شود و تنها یا بطور معمول تفکری از یک موضوع نمیباشد. اما همانند نقاشی، آنها جدا از ارتباط نمیباشند. مسئله این است که این ارتباط به شکل حرکت بدن، عمل و یا اگر شما خواسته باشید از طریق کینـِستِژیا kinesthesia (تقدیر از حرکت و وضعیت بدن) منتقل میگردد.
اگر کیهون حس نشد و مورد تقدیر قرار نگیرد، کاتا نمیتواند فراتر از یک سطح ابتدایی بوجود آید. هر چه عمق تقدیر و احساسات برای کاتا بیشتر شود به همان نسبت کاراتهکا بیشتر در عمق کاتا رسوخ میکند. یک مبتدی اغلب توالیهای کاتا را حفظ میکند حال آنکه کماکان تلاش میکند که با چه چیزی کیهون درست را بسازد. شاگرد سعی میکند تا فرم درست کیهون را بخاطر بیاورد و مضافاً بیاد بیاورد که توالی حرکات کاتا چه میباشند. معمولا گم کردن یا قاطی کردن این توالیها رخ میدهد و شاگرد باید یک کاتا را پیاپی تمرین و تکرار نماید تا توالیها را حفظ نماید. اما البته هنر آموز موفق میشود و کاتا را از بر میکند، اگر چه هنرآموز زمان زیادی لازم دارد تا کاتا ملکه ذهن او گردد.
کیهون و تصویر ذهنی بسمت کیهون
در این سطح هنرآموز احتمالاً فقط کیهون ابتدایی را آموخته، داچیها "ارتفاع ایستادنها" بالا میباشد، داچیها ضعیف و ناپایدار هستند، دفاعها، ضربههای دست و پا بشدت نامؤثر و ضعیف هستند و از سرعت و مسیر صحیح برای حداکثر کارآیی برخوردار نمیباشند. تغیر مسیر و حرکت از یک کیهون به کیهون دیگر معمولا نامتعادل و آهسته میباشند. هنرآموز مسافرتی را آغاز کرده که سالها برای تکمیل آن باید زمان بگذارد. در طول این مسافرت خطاهایی بس خطرناک وجود دارد اما کاراتهکا این سفر را حداقل آغاز نموده.
یکی از تلهها، که بسیار معمول است، ایستائی و رکود کیهون است. پس از هفتهها و ماهها تمرین کیهون، شاگرد باور میکند که به خوبی آنها را فرا گرفته است. دیگر حوصله تمرین کیهون را ندارند. این مسئله به دو شکل قابل رویت است، اول اینکه شاگردان سعی میکنند به نحوی از تمرینات کیهون خودداری کنند و یا حداقل تلاش خود را در جلسات تمرینی کیهون به کارمیبرند. دومین شکل این است که علاقهای در جهت تکامل بخشیدن به کیهون، آن طور که انتظار میرود، نشـان نمـیدهد. بعضی شـاگردان باور دارند که در این مرحله، به خوبی کیهون را فرا گرفتهاند و به تلاش بیشتر احتیاج نیست. در هر صورت، این نشان دهنده ایستایی و رکود در کیهون است و منجر به این میشود که پس از سالها، شاگرد پیشرفت جزئی در کاراته نشان دهد. کـیهون، کلید این هنر را دردست دارد. کیهون نه تنها پیشرفت در روشی که کاراته تمرین میشود را به وجود میآورد، بلکه دینامیک بدن را نیز توسعه میدهد. اگر کیهون به هر دلیلی مورد تحریف قرارگیرد، تصفیه فرم و شکل غیر ممکن میگردد و علاوه بر آن دینامیک صحیح بدن، به دست نخواهد آمد. تمرین ناصحیح کیهون منجر به از شکل انداختن و معمولا غیر مؤثر بودن دینامیک بدن میشود.
پس از صدها سال توسعه کاراته، این ورزش مانند سایر ورزشهای رزمی، تکامل پیدا کرده که شامل تکامل دینامیک بدن نیز میگردد. حذف یا دستکاری و یا یک غفلت کوچک از فرم صحیح، منـجر به کـاهش و ضعف در دینامیک بدن شده است و در تحت این شرایط است که موثر واقع شدن ورزشهای رزمی، دچار خدشه شده و متوقف میگردد.
توصیه در مورد رکود و ایستایی کیهون
رکود و ایستائی کیهون در واقع در هزاران شاگرد دیده شده است. صدها نفر از آنها بـه مرحلهای رسیدهاند که دیگر پیشرفت بیشتر غیر ممکن بوده. آن عده که از تمرین کیهون غفلت کردهاند، اگر تصمیم بگیرند که به تمرین کاراته ادامه دهنـد، معمولا یکی از دو مورد زیر را انجام میدهند: یکی اینکه در تمـریناتشان جنبـههای فلسـفی را برای کاوش معمای کاتا، هنر و روحانیّت را مدّ نظر میگیرند. دوّم اینکه آنها این عقیده را رها میکنند که ورزشهای رزمی ورای تکنیـکها، همه چیز را در خود دارند. هر دوی این گـروه برای پیشرفت بیشتر در ورزشهای رزمی، مخرب هستند.
این کیهون است که اصول آنچه را که قرار است در وراء بیاید را با خود حمل میکند